هشدار: این پست حاوی اسپویل هایی برای متقاضیان.
چه چیزی در تنیس کارگردانان را به یاد سکس می اندازد؟ یا این است که برخلاف شنا یا گلف، بازیکن باید مستقیماً از طریق تور به طرف حریف نگاه کند؟ آیا ورزشکاری خالص به نمایش گذاشته شده است؟ آیا این یک جناس عاشقانه آشکار در بررسی است؟ به هر دلیلی، فیلم ها را دوست دارند ویمبلدون، امتیاز مسابقه، اتاق با یک چشم اندازو حتی سلطنتی تننباوم داستان هایی در مورد شهوت در زمین تنیس تنظیم کنید. معمولا نقطه برجسته بازی به عنوان یک استعاره عمل می کند: برخورد توپ به تور درس شانس می دهد. یک شکست بعید نشان دهنده یک لحظه دشوار در رابطه است. یک نگاه دزدکی در طول مسابقه به احساسات پنهان اشاره دارد.
فیلم جدید زندایا متقاضیان شاید ترسناک ترین فیلم در این ژانر تا به امروز باشد. بازیکنان آرت (مایک فیست) و پاتریک (جاش اوکانر) تقریباً دو دهه را در رقابت برای علاقهمندیهای پدیده تنیس تاشا (زندایا) گذراندهاند. رقابت عاشقانه آنها در یک مسابقه واحد پر از ته رنگ های اروتیک به اوج می رسد که نتیجه آن آینده عاشقانه قهرمانان را تعیین می کند. کارگردان، لوکا گوادانینو، بین اکشن مسابقه و خاطرات سال های نوجوانی قهرمانان رگبار می زند. با افزایش تنش مسابقه، پرشها به جلو و عقب در زمان به طور فزایندهای نامنظم میشوند. تاشی عملا با همه ویبره می شود ضربه زدن از شمشیر ترنت رزنور و آتیکوس راس کرشندوی مصنوعی در حالی که پسران اندام بلند خود را در سراسر زمین دراز میکنند تا دراپ شاتهای یکدیگر را بگیرند.
بیشتر بخوانید: کوکو گاوف اکنون برای خودش بازی می کند
و با این حال، ما هرگز نمی دانیم که واقعاً چه کسی رو در رو برنده می شود، چه رسد به قلب تاشا. در عوض، گوادانینو تصمیمی کنجکاو می گیرد: او فیلم را نه با نقطه بازی، بلکه با یک آغوش تصادفی اما شاید عمدی در هوا به پایان می رساند. در آغوشی که مردان را پس از یک مسابقه طولانی نگاه های شهوانی به هم نزدیک می کند، اما بدون تماس فیزیکی. آغوشی که باعث ارگاسم بیشتر از هر رابطه جنسی که در فیلم می بینیم می شود. آغوشی که فیزیک و (احتمالا) قوانین تنیس را به چالش می کشد. وحشتناک و خنده دار است.
اما پایان دادن به فیلمی با این ماهیت غیر ممکن است. پیروزی برای هر یک از افراد بر دیگری کار بزرگی خواهد بود زیرا تاشی واقعاً آن جامی نیست که آنها ادعا می کنند دنبال آن هستند. در آغوش گرفتن نشان می دهد که دو شخصیت از سه شخصیت عاشق هستند – و این زوجی نیست که شما انتظار دارید. و این اصل است متقاضیان: داستان زنی که از برخوردهای اروتیک بین مردانی که او را دوست دارند هیجان زده شده است.
اولین فلاش بک کلید درک درام در قلب این مثلث عشقی است. ما آرت و پاتریک جوان را تماشا میکنیم – هم اتاقیهایی که بهطور شگفتانگیزی نزدیک خود را “آتش و یخ” مینامند – عنوان قهرمانی دو نفره را در مسابقات آزاد نوجوانان آمریکا در سال 2006 کسب کردند. برنده مسابقات انفرادی روز بعد
اما پس از آن دو پسر، تاشی شایان ستایش را تماشا می کنند که تا عنوان جوانی اش غرش می کند. پس از معاشقه با تاشا در یک مهمانی به افتخار او، آنها او را به اتاق هتل خود دعوت می کنند. پاتریک با یک لیوان آبجو اعتراف می کند که به هنر یاد داده است چگونه خودارضایی کند. در حالی که همه با هم روی تخت نشسته اند، او به عقب تکیه می دهد و آنها را ترغیب می کند – در واقع مربی – آنها را دراز کنند و یکدیگر را ببوسند. او لبخند میزند.
پیوند پسران زمانی شروع به فروپاشی میکند که تاشی فوقرقیب جلسه را قطع میکند تا پیشنهادی زننده بدهد: او شماره تلفن خود را به هر کسی که در مسابقه روز بعد برنده شود، میدهد. سپس اتاق را ترک میکند و اصرار میکند که نمیخواهد «ویرانگر» باشد.
آرت و پاتریک بقیه دوران حرفه ای تنیس خود را صرف رقابت برای جلب توجه تاشا کردند. خیلی برای کد برادر. پاتریک قول خود را به آرت زیر پا می گذارد و در مسابقه اوپن آمریکا پیروز می شود. بعداً، وقتی آرت از پاتریک می پرسد که آیا با تاشا همخوابه بوده است، پاتریک می گوید نه. با این حال، او خاطرنشان می کند که آرت عادت دارد قبل از سرویس توپ را روی گلوی راکت بگذارد. پاتریک حرکت آرت را تقلید می کند و به آرت طعنه می زند و به او نشان می دهد که او واقعاً با تاشا رابطه جنسی داشته است.
رابطه دانشگاهی تاشا و پاتریک از هم می پاشد و او به زودی با یک آسیب تمام عیار روبرو می شود. در غیاب پاتریک، هنر. تاشا و آرت در نهایت با هم ازدواج می کنند و او مربی او می شود.
بیشتر بخوانید: 39 فیلم موردانتظار سال 2024
فلش فوروارد به یک بیلبورد غول پیکر از تاشی و هنر مدل سازی اقلام لوکس به عنوان زوج طلایی تنیس. علیرغم موفقیت او – یا به دلیل آن – هنر روحیه خود را از دست داده است و همچنان مسابقات را از دست داده است. در حالی که او به بازنشستگی فکر می کند، تاشی او را به یک تورنمنت رقیب در نیو روشل، نیویورک دعوت می کند، به این امید که یک برد آسان به دست آورد و اعتماد به نفسش را افزایش دهد. این زمانی است که پاتریک دوباره در صحنه ظاهر می شود. پاتریک که بیرون از ماشینش زندگی میکند و شبها به رختخواب زنانی که در اپلیکیشنهای دوستیابی ملاقات میکند پناه میبرد، تبدیل به یک بدجنس شده است. برای تاشا، او تعادلی مقاومت ناپذیر برای پسر طلایی خوش اخلاق آرت است. وقتی هر سه شخصیت متوجه میشوند که مردان در مسابقات رقیب رودررو میشوند، تاشی تهدید میکند و به هر یک از «دو پسر کوچک سفید» خود قول میدهد که در یک صحنه کلیدی آنها را صدا میکند.
تاشی به آرت میگوید که در صورت شکست از او طلاق میگیرد و قول میدهد که پاتریک را مربیگری کند. آیا این وعده ها واقعی است؟ آیا او یکی از آنها را می خواهد؟ هر دو؟ تنها چیزی که می دانیم این است که تاشی می خواهد یک مسابقه تنیس خوب ببیند. او در ابتدای فیلم با بیان اینکه ایفای نقش یک حریف شایسته مانند وارد شدن به یک رابطه است، می گوید: انگار عاشق بودیم. او با شور و شوق رقابت هدایت می شود و از طریق شوهرش و معشوق سابقش زندگی می کند.
فیلمنامهنویس فیلم، جاستین کوریتزکس، تنیس را ورزشی توصیف میکند که تقریباً هیچ غیبتی در آن وجود ندارد: یک بازیکن سعی میکند توپ را از مقابل دیگری عبور دهد. او گفت: «صمیمیت عمیقی در آن وجود دارد و سرکوب زیادی وجود دارد تنوع. “خیلی سکسی است. و معمولاً شما در حال بازی تنیس در برابر فردی از همجنستان هستید، بنابراین تنیس طبیعتاً همواروتیک میشود.
در تئوری، این یک فیلم Zendaya است. به هر حال، او یک ستاره سینما است که به تازگی در گیشه موفق شده است تلماسه: قسمت دومزندایا یکی از بزرگترین سلبریتی های جهان است که هم به خاطر بازیگری و هم مد فرش قرمزش شناخته شده است. فیست و اوکانر که حمله کردند داستان سمت غربی و تاج پادشاهی، به ترتیب، عظیم در فیلم. اما Zendaya مرکز ثقل است و تیم بازاریابی آن را می داند. برای یک درام اصلی و بدون IP با بودجه متوسط، متقاضیان همه جا – به لطف او. احتمالاً متوجه شده اید که زندایا در طول تور مطبوعاتی ده ها ظاهر زیبا را به نمایش می گذارد، در حالی که همبازی های او در پس زمینه خجالتی لبخند می زنند.
گوادانینو که به خاطر داستان عاشقانه همجنسبازیاش شناخته میشود مرا به نام خود صدا کن و یک تریلر پرتنش و وابسته به عشق شهوانی آه می کشد، با انتظارات مخاطب بازی می کند. با پرورش ستارگان سینما غریبه نیست – با انتخاب تیموتی شالامه و داکوتا جانسون در نقشهای کلیدی در اوایل زندگی حرفهایشان، او به سوق دادن آنها به استراتوسفر هالیوود کمک کرد – گوآداگنینو از قدرت ستارهای زندایا در پشت صحنه استفاده میکند، با شروع و پایان فیلم روی چهره او.
بیشتر بخوانید: چرا رتبه تنیس اینقدر عجیب است؟
و در طول فیلم، گوادانینو، زندایا را در مرکز چندین پلان قرار میدهد و دو پسر در کنار او هستند. هنگامی که آنها برای اولین بار در سال 2006 ملاقات کردند، تاشی آرت و پاتریک را به اتاق هتل خود دعوت کرد. او هر دوی آنها را روی تختش اشاره می کند و آنها مانند توله سگ های مشتاق به پهلوهایش می خندند. بعداً، در طول مسابقه اوج تنیس فیلم، او دقیقاً در مرکز سکوها مینشیند و سرش را به جلو و عقب میچرخاند تا به همه طرفهای زمین نگاه کند. اگرچه او بی تفاوت است، اما در مرکز عمل قرار دارد. هنگامی که خواستگاران در اطراف او بال می زنند، او خونسردی شبیه کاترین هپبورن را اتخاذ می کند. داستان فیلادلفیا. زندایا یک شی گریزان از میل است. اینگونه است که یک کارگردان یک ستاره سینما را قاب می گیرد.
اما این یک تظاهر است. تاشی طعمه ای بیش نیست. درست همانطور که تاشی آن بوسه را بین پسرها در جوانی تنظیم کرد، او مردان را به آغوش نهایی خود در فیلم می کشاند و در جایگاه ها بین آنها می نشیند – جایزه فرضی – در حالی که در واقعیت پسرها همیشه همدیگر را می خواستند.
جذب سرکوب شده هنر و پاتریک به یکدیگر دقیقاً ظریف نیست. شاید به نشانه بدنامی مرا به نام خود صدا کن صحنه هلو، آرت و پاتریک دائماً در حال خوردن غذاهای فالیک هستند متقاضیان: موز، هات داگ، حتی چورو. قبل از مسابقه حماسی آنها، پاتریک به آرت طعنه می زند که او با تاشا رابطه دارد، اما این کار را در حالی انجام می دهد که این دو مرد در سونا نشسته اند و چیزی جز حوله های استراتژیک بر تن ندارند.
این تنها صحنهای نیست که فرمهای فیزیکی آنها را در بر میگیرد، با دوربینی که بدنهای چوگان مناسب مردان را که روی سینههای برآمدهشان کشیده شده است، ادای احترام میکند. گوادانینو حتی از زیر سالن از مردان فیلم می گیرد و عرق از صورتشان برای دوربین می چکد. اگرچه این فیلم به عنوان یک رمان جنسی نامیده می شود، داغ ترین صحنه های فیلم برای دادگاه محفوظ است. هر نقطه نقطه اوج کوچک خود را دارد. همانطور که ما برای مسابقه در نیو روشل به عقب و جلو می رویم، گوادانینو روش هایی را برای تنظیم سرعت آزمایش می کند، با دوربین که نگاه توپ ها و حتی راکت ها را به تصویر می کشد، در حالی که مردان را تماشا می کنیم که یک سری عکس های ناامیدکننده را به طور فزاینده ای انجام می دهند.
بیشتر بخوانید: 25 سکسی ترین فیلم تمام دوران
در یک لحظه کلیدی از مسابقه، پاتریک قبل از سرویس، توپ را روی گلوی راکت پایین میآورد و این حرکت نمادین آرت را تکرار میکند که پاتریک از آن استفاده میکرد که در اوایل فیلم با تاشا همخوابه بود. همراه با یک پوزخند از خود راضی، این ژست به آرت نشان می دهد که پاتریک با همسرش (دوباره) خوابیده است. و سپس هنر که تقریباً در کما است جان می گیرد. آیا او به نکات پاتریک در مورد این ماجرا توجه می کند؟ آیا او به نوعی می داند که تاشا از پاتریک خواسته است که بازی را ترک کند؟ آیا او فقط امیدوار است همسرش را تحت تأثیر قرار دهد و یک بار برای همیشه ثابت کند که بهترین بازیکن است؟
یک چیز مسلم است، او برق شریک قدیمی خود را در آن سوی دادگاه احساس می کند. پاتریک، به نوبه خود، هرگز به اندازه زمانی که دوست سابقش را مسخره می کند، لبخند نمی زند. در این چندفرهنگ ناکارآمد، رابطه با تاشا وسیله ای برای برافروختن آتش در هدف واقعی اش، هنر است.
مردها به یکدیگر نگاه می کنند و سرعت قدم ها تندتر می شود. تنیس ورزشی تر می شود، سکته مغزی نمایشی تر می شود، عرق تقریباً به زمین می رسد. این آتش و یخ است، پس از سالها دوباره با هم. سر تاشا همچنان می چرخد و نمی داند چه واکنشی نشان دهد. به نظر می رسد که پسرها متوجه نمی شوند – آنها در حال تفریح هستند.
مسابقه تنیس تبدیل به یک پیش درآمد و یادآوری می شود که آنها قبلاً بودند. پسرها در پایان بغل می شوند. آخرین گلوله روی صورت تاشا فرود میآید، معمولاً رواقی اما اکنون هیجانزده. عروسک گردان ترتیب ملاقات این دو مرد را داد و روحیه رقابتی آنها را دوباره تقویت کرد. بازی ادامه دارد.