تیسهشنبه، 23 آوریل، آخرین روز کلاسها در کالج بارنارد، کالج خواهر دانشگاه کلمبیا بود، و آن روز صبح با چند ایمیل از دانشجویانم از خواب بیدار شدم. آنها گفتند: “من نمی خواهم به دانشگاه بیایم.” “من احساس امنیت نمی کنم.”
من آنها را سرزنش نکردم. پلیس با نیروهای ویژه در امتداد برادوی صف کشیده اند. معترضان خارج از دانشگاه در مقابل دروازهها تجمع کردند و سر و صدا به داخل محوطه دانشگاه کشیده شد. روایات رسانه ای در مورد یک محوطه دیوانه چرخید. بدون شک والدین نگران به آنها پیامک دادند که مراقب باشند.
دانشگاه ما دیگر شبیه ما نبود.
چند روز قبل از آن، در 17 آوریل، محوطه دانشگاه با ده ها چادر سبز که قارچ روی چمن دانشگاه رشد کرده بودند، بیدار شد. بسیاری از رسانهها علت این بحران را دانشجویان طرفدار فلسطین میدانند که اردویی را برای اعتراض به جنگ غزه ترتیب دادهاند و دانشگاه را مجبور کردهاند از شرکتهایی که در اسرائیل تجارت میکنند صرف نظر کند. اما بهعنوان معلمی که درگیری را تماشا میکند، معتقدم که این خود اردوگاه نبود، بلکه واکنش دولت به آن بود که باعث بحران کنونی ما شد.
ساعاتی پس از ظهور چادرها، مینوش شفیق، رئیس جمهور کلمبیا، در برابر یک جلسه استماع کنگره با عنوان “کلمبیا در بحران: پاسخ دانشگاه کلمبیا به یهودستیزی” نشست. به مدت نزدیک به چهار ساعت، اعضای کنگره شفیق را مورد انتقاد قرار دادند و مدعی شدند که کلمبیا توسط فعالان “طرفدار تروریسم” تصرف شده است و دانشگاه را به “منظوره داغ یهودستیزی” متهم کردند. بازرسان آن اتهامات نادرست و گمراه کننده مختلفی را علیه دانشگاه، دانشجویان و معلمان آن مطرح کردند. شفیق در پاسخ وعده نظم و انضباط داد.
روز پنجشنبه، او به این قول عمل کرد. کمتر از 24 ساعت پس از جلسه استماع، دهها افسر SWAT وارد محوطه دانشگاه شدند، وارد کمپ شدند و بیش از صد دانشجوی کراواتدار را خارج کردند. این حرکت باعث شعلهور شدن طوفان آتش در محوطه دانشگاه شد که اکنون به بیش از دهها مدرسه در سراسر کشور سرایت کرده است.
هیات آموزشی بر سر اصل مطالبات دانشجویان معترض اختلاف نظر دارند. آنها مواضع متفاوتی در قبال بحران خاورمیانه دارند. اما تصمیم دولت برای فراخوانی پلیس نیویورک خشم گسترده ای را برانگیخته است. استفاده سریع و گسترده از زور با اعتراض دانشجویان غیرخشونت آمیز نامتناسب به نظر می رسد. توسل به قدرت به گفتگوهای دشواری که امسال پردیس ما را متحرک کرده اند، دامن زد – در مورد اسرائیل و فلسطین، آزادی آکادمیک، و جایی که حق یک فرد برای آزادی بیان پایان می یابد و حق دیگری برای رهایی از آزار و اذیت آغاز می شود. در نهایت، این موضوع را نیز زیر سوال برد که ما به عنوان استاد چه چیزی را به دانشجویان خود مدیونیم.
در واکنش به دستگیریها، بسیاری از همکارانم برای حمایت از دانشجویان ما بهویژه دانشجویان بارنارد که علاوه بر دستگیری و تعلیق، از خوابگاههای خود اخراج شدهاند و اکنون جایی برای خوابیدن ندارند، پا به عرصه وجود گذاشتهاند. ما این اقدام را برای اعتراض به دستگیری و تعلیق تظاهرکنندگان مسالمتآمیز دانشجویی و تأکید مجدد بر ارزش آزادی بیان سازماندهی کردیم.
بیشتر بخوانید: صحنه هایی از اردوگاه های حامی فلسطین در دانشگاه های آمریکا
دانشجویان نیز به این نکته پاسخ دادند. اردوگاه حامی فلسطین ناپدید شد، اما یک اردوگاه دیگر ساعتی بعد در یک چمن مجاور شکل گرفت. سازمان دهندگان یک آیین نامه رفتاری را نوشتند که بر فضا حاکم بود و خدمات بین ادیان، آموزش یهودی ستیزی و مراسم عید فصح را سازماندهی کردند. یکی از اعضای کارگروه ضد یهود ستیزی دانشگاه کلمبیا – یک بدنه دانشگاهی که در پاییز ایجاد شد و وظیفه آن “درک چگونگی تجلی یهودی ستیزی در محوطه دانشگاه” بود – با یک پای برای سیدر وارد شد. همراه با اساتید، دانشجویان در مورد استراتژیهای کاهش تنش برای محافظت از محوطه دانشگاه در برابر تحریککنندگانی که به دنبال درگیری وارد شده بودند، آموزش دیدند. روزنامهنگاران دانشجوی The Columbia Spectator و KCRW رادیو دانشگاه – و جهان – را در جریان آنچه در جریان بود، نگه میداشتند، حتی وقتی دولت دسترسی مطبوعات به محوطه دانشگاه را محدود کرد.
در همین حال، تصمیم دولت مبنی بر دستگیری و برکناری ما، هیچ یک از ما را امنتر نکرده است. در واقع باعث شورش شد. یک هفته پس از دستگیریهای دسته جمعی، دانشگاه احساس میکند در محاصره قرار گرفته است – نه توسط دانشجویان اردوگاه (دوم)، بلکه توسط نیروهای خارجی که میخواهند ما را از هم جدا کنند. اینها شامل اعضای متخاصم کنگره (در 24 آوریل، رئیس مجلس، مایک جانسون یک کنفرانس مطبوعاتی در مرکز شهر برگزار کرد و از دانشجویان ما خواست که “به کلاس برگردند”) و برانگیختن روایت های رسانه ای از خشونت و ضرب و شتم. گاوین مک اینز، یکی از بنیانگذاران Proud Boys، دیروز در محوطه دانشگاه دیده شد و گزارش هایی از رسانه های راست افراطی وجود دارد که در حین نوشتن این مطلب به محوطه دانشگاه می روند.
این عوامل هرج و مرج با ارزش های دانشگاه مشترک نیستند. با این حال اینها دقیقاً ارزش هایی هستند که ما به دانش آموزان خود مدیونیم. ما به آنها مدیون بحث جدی هستیم، نه صداهای ویروسی. ما تعاملی مبتنی بر عقل و نه زور را مدیون آنها هستیم. ما باید یک تحقیق رایگان انجام دهیم. ما می توانیم تشخیص دهیم که نظرات دیگران می تواند ما را عمیقاً ناراحت کند، اما همچنین به آنها کمک می کند تفاوت بین ناراحتی و آسیب واقعی را درک کنند. ما میتوانیم به آنها کمک کنیم تا با احترام به حرفهایی که با آنها مخالف هستند گوش دهند.
متأسفانه، مدیریت دانشگاه با وحشت در برابر بیگانگان سر تعظیم فرود آورده است و در این فرآیند نتوانسته است برای آنچه ما به عنوان یک جامعه دانشگاهی باید از آن دفاع کنیم: نه فقط مسائل مربوط به اسرائیل یا فلسطین، بلکه آنچه دانشجویان بیش از هر چیز سزاوار آن هستند. شرایطی که در وهله اول تدریس، تحقیق و بحث مستدل در این مورد و بسیاری مسائل دیگر را ممکن می سازد. دولت به جای برقراری نظم، هرج و مرج کاشت و جامعه را افشا کرد واقعی خطر اگر می خواهیم دانشگاه خود را پس بگیریم، اساتید و دانشجویان باید با هم این کار را انجام دهند. ما باید برای کاهش استرس تلاش کنیم، از یکدیگر حمایت کنیم و با هلیکوپترهایی که بالای سرمان وزوز می کنند و پیام های متنی مضطرب تلفن هایمان را پر می کنند، در تجارت مهم آموزش و یادگیری به جلو حرکت کنیم.
فکر می کنم کار بزرگی انجام دادیم.
روز سهشنبه قبل از کلاس در پاسخ به ایمیلهایی که به صندوق پستی من رسید، برای دانشآموزانم پیام فرستادم: “اگر از راه دور یا حضوری شرکت میکنید، لطفا بیایید.” نه به این دلیل که قرار است شرکت کنم، به آنها گفتم. نه به این دلیل که برای نمره شما مهم است. اما به این دلیل که قرار است در مورد مطالب خواندنی امروز صحبت کنیم، آخرین مطالب ترم، و از آنجا که دور هم جمع شدن در کلاس به نظر می رسد یک عمل کوچک مقاومت در یک محوطه دانشگاهی محاصره شده است.
نیم ساعت بعد وارد کلاس شدم. ده ها دانش آموز ساکت نشسته بودند و با لپ تاپ باز منتظر بودند. بیش از ده ها نفر دیگر در زوم ظاهر شدند، برخی از اتاق های خوابگاه خود، برخی از اردوگاه. تقریباً همه دانش آموزان کلاس آنجا بودند.
ظاهر شدند.