مندر زندگی روزمره ما، زمان یک کالای گرانبها است. می توانیم آن را به دست آوریم یا از دست بدهیم. ما می توانیم آن را پس انداز کنیم، خرج کنیم یا هدر دهیم. اگر جنایات ما کشف شود، خطر انجام آن را داریم انجام دادن زمان
برای دانشمندان، زمان چیزی است که ما می توانیم اندازه گیری کنیم. ساعتها برای قرنها مصنوعات با تکنولوژی پیشرفته دوران خود بودهاند – ساعتهای آبی، ساعتهای آونگی، زمانسنجهای هریسون و غیره، تا دقت باورنکردنی ساعتهای اتمی – شگفتیهای فناوری مدرن، البته بدون کیفیت زیباییشناختی آشکار ساعتهای سنتیتر. . (اگرچه دوستان مهندس به من می گویند که وقتی از طریق میکروسکوپ مشاهده می شود، زیبایی در پیچیدگی های یک تراشه سیلیکونی وجود دارد.)
قبل از اینکه یک تقویم قابل اعتماد وجود داشته باشد – یا هر گونه سوابق یا مصنوعاتی که بتوان به طور دقیق تاریخ گذاری کرد – گذشته یک “مه” بود. اما این تلاش ها برای تحمیل گاهشماری های دقیق فانتزی را متوقف نکرد. دقیق ترین آن چیزی بود که توسط جیمز آشر، اسقف اعظم آرماگ ساخته شد که بر اساس آن جهان در ساعت 6 بعد از ظهر روز شنبه 22 اکتبر 4004 قبل از میلاد آغاز شد. .
حتی در قرن هفدهم، برآوردهای آشر با مشکلاتی مواجه شد. مبلغان یسوعی با سوابق تاریخی مفصلی که مربوط به سلسله های 2350 قبل از میلاد است از چین بازگشتند. – تاریخ اعلام شده طوفان نوح. بسیاری نسبت به اینکه کل تاریخ کوهها، رودخانهها و جانوران زمین میتواند در 6000 سال خلاصه شود، شک داشتند. سر آیزاک نیوتن علم را در سنین پیری رها کرد و وسواس زیادی برای تکمیل گاهشماری پادشاهیهای باستانی خود داشت. او تاریخگذاری منشا انسان توسط آشر را مناقشه نکرد، اما پیشنهاد کرد که هر یک از شش «روز» پیدایش میتواند یک دوره طولانی باشد.
در قرن نوزدهم، نبوغ داروین این بود که تشخیص دهد چگونه «انتخاب طبیعی تنوعهای مطلوب» میتواند حیات اولیه را به گونههای عجیب و غریبی از موجودات تبدیل کند که اکنون عمدتاً منقرض شدهاند و روی زمین میخزند، شنا میکنند یا پرواز میکنند. اما این ظهور – فرآیندی دشوار که بدون هیچ راهنمایی صورت می گیرد – ذاتاً بسیار کند است. داروین حدس زد که تکامل نه تنها به میلیون ها، بلکه صدها میلیون سال نیاز دارد. او حواسش به حمایت از شواهد زمین شناسی بود. او با استفاده از استدلالی که در واقع ناقص بود (و آن را از نسخههای بعدی کتابش حذف کرد) تخمین زد که 300 میلیون سال طول کشید تا وایلد کنت جدا شود. اگر گرند کنیون را دیده بود، ممکن بود ارزیابی قانعکنندهتری انجام دهد.
تاریخگذاری دقیق رادیواکتیو اکنون به ما میگوید که خورشید و سیارات آن 4.55 میلیارد سال پیش از گاز بینستارهای در کهکشان راه شیری متراکم شدهاند، کهکشانی که همراه با میلیاردها کهکشان دیگر، بخشی از کیهانی حتی گستردهتر است که از یک “آغاز” آتشین پدید آمده است. حدود 13.8 میلیارد سال پیش. دادههای حتی غنیتر از تلسکوپهای غولپیکر به کیهانشناسان این امکان را داده است تا سناریوی قابل قبولی برای جهان در حال انبساط ما ایجاد کنند، زمانی که جهان تنها یک میلیثانیه منبسط شد. اما اولین میلیثانیه – زمانی که مهمترین ویژگیهای جهان است. چگالی و دما بسیار بالاتر از آن چیزی بود که در آزمایشگاه به دست آمد، و بنابراین ما جایگاه خود را در فیزیک تأیید شده از نظر تجربی گم می کنیم.
و «قبل از آغاز» چه بود؟ در مورد این پرسش اساسی ما نمی توانیم بهتر از سنت آگوستین در قرن پنجم عمل کنیم. او با این استدلال که زمان خود همراه با جهان خلق شده است، این مشکل را حل کرد. برخی از کیهان شناسان مدرن می گویند که زمان به خودی خود بسته می شود و سوال مانند این است که: اگر به شمال قطب شمال بروید چه اتفاقی می افتد؟ «پیدایش» به نوعی برای ما اسرارآمیز باقی می ماند که برای سنت آگوستین.
بنابراین ما اکنون معتقدیم که تاریخ کیهانی میلیاردها سال را در بر می گیرد. افق های زمانی ما به طور قابل توجهی در گذشته گسترش یافته است. اما مفهوم ما از آینده بیش از این گسترش یافته است. برای نیاکان قرن هفدهم ما، تاریخ رو به پایان بود. سر توماس براون نوشت: «به نظر میرسد جهان در حال زوال است.
اما برای اخترشناسان این امر به سختی محتمل به نظر می رسد – در واقع، ما احتمالاً هنوز به آغاز نزدیکتر از پایان آن هستیم. خورشید ما کمتر از نیمی از عمر خود را پشت سر گذاشته است. تا 6 میلیارد سال دیگر می درخشد تا سوخت هسته ای تمام شود. سپس فوران می کند و سیارات درونی را در بر می گیرد. و جهان منبسط خواهد شد – شاید برای همیشه – که سرنوشت آن سردتر و خالی شدن است. به قول وودی آلن، ابدیت بسیار طولانی است، به خصوص در پایان.
خرد متعارف، حتی در میان کسانی که تکامل داروینی را می پذیرند، این است که ما انسان ها لزوماً اوج درخت تکاملی هستیم. اما در آینده فضایی بسیار طولانی تر، منطقی تر است که فرض کنیم حتی در نیمه راه به ظهور تدریجی پیچیدگی در فضا نرسیده ایم. هر موجودی که شاهد نابودی خورشید باشد (که فناوری فرار به فاصله ای امن را مدت ها قبل از آن توسعه داده است) ممکن است به همان اندازه با ما متفاوت باشد که ما با لجن.
اما حتی در الگوی زمانی قابل توجهی ثابت که کیهانشناسی مدرن نشان میدهد، که میلیاردها سال هم در آینده و هم در گذشته گسترش مییابد، این قرن خاص است. این اولین بار در 45 میلیون قرن تاریخ زمین است که یک گونه، گونه ما، می تواند سرنوشت کل سیاره را تعیین کند. ما وارد چیزی شده ایم که گاهی به آن «آنتروپوسین» می گویند. “ردپای” جمعی مردم روی زمین از همیشه سنگین تر است. تصمیمات امروزی در مورد محیط زیست و انرژی، با حمایت دانش علمی ما، برای قرن های آینده تکرار می شود و سرنوشت کل زیست کره و زندگی نسل های آینده را تعیین خواهد کرد.
اگرچه ما از دوران آینده آگاه هستیم، اما افق برنامه ریزی ما کوچک شده است زیرا زندگی ما به سرعت در حال تغییر است. تاکید سیاسی بر انتخابات فوری و فوری و متعاقب آن. ساخت کلیساهای قرون وسطایی یک قرن یا بیشتر طول کشید. بخشهای دولتی و خصوصی تلاش چندانی برای برنامهریزی بیش از دو یا سه دهه آینده یا ساختن سازههایی انجام نمیدهند که همانطور که کلیساها انجام دادهاند، الهامبخش هزاره باشد.
حتی مهمتر این امکان وجود دارد که انسانها توانایی مهندسی مجدد یا «تقویت» خود را از طریق اصلاح ژنتیکی به دست آورند. یا تکنیک های “سایبورگ” را به کار گیرند که به آنها امکان می دهد مزایای رایانه های الکترونیکی را به فرزندان خود القا کنند. این تکامل از طریق “طراحی هوشمند سکولار” می تواند سریعتر از انتخاب داروینی عمل کند.
شاید امید به زندگی نوادگان دور ما بسیار افزایش یابد. آنها حتی می توانند تقریباً جاودانه شوند. چنین موجوداتی که ظرفیتها و نگرشهای ذهنیشان فراتر از تصور ما است – شاید حتی فراتر از تصور ما – مطمئناً مانند ما فانیها احساس «زندانی زمان» نخواهند داشت. آیا آنها نیز مانند ما، آن را به عنوان یک منبع کمیاب “خرج و ذخیره” خواهند کرد؟ آیا ثروت بیش از حد منجر به کسالت می شود؟ فقط زمان می تواند بگوید.