تظاهرات خشونت آمیز و ضد اعتراضات در مورد درگیری اسرائیل و فلسطین در دانشگاه ها و دانشگاه های آمریکا از جمله لغو کلاس ها و پذیرش و همچنین بازداشت های متعدد دانشجویان و اساتید. پلیس و مقامات دانشگاه متهم به “پایمال شدن حقوق متمم اول قانون اساسی” و دستگیری های خشونت آمیز و غیرموجه شدند.
وضعیت دشوار نشان داده است که تعادل بین اهمیت آزادی بیان در پردیس های دانشگاهی و نیاز به محافظت از دانشجویان در برابر آسیب دشوار است. برخی از دانشجویان ترس از “ایالت کنت دیگر” را ابراز می کنند، در حالی که برخی دیگر پوسترها و شعارهای ضد یهودی را به نمایش می گذارند. کالجها و دانشگاههای دولتی ملزم به رعایت منع متمم اول در مورد «محدود کردن آزادی بیان» یا «حق مردم برای تجمع مسالمتآمیز» هستند. دانشگاه های خصوصی قدرت بیشتری برای محدود کردن بیان در محوطه دانشگاه دارند، اما برای حمایت از آزادی بیان با فشارهای متفاوتی روبرو هستند.
مطلق گرایان آزادی بیان استدلال می کنند که دانشگاه ها باید به دانشجویان اجازه سخنرانی از هر نوعی را بدهند، حتی اگر نامناسب یا بسیار توهین آمیز باشد. دیگران استدلال می کنند که مدیران باید سخنان تنفرآمیز تبعیض آمیز را متوقف کنند.
بسیاری ادعا می کنند که می خواهند راه حل طلایی پیدا کنند. با این حال، علیرغم دعاوی مکرر در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، دادگاههای ایالات متحده خط مشخصی برای مشخص کردن زمانی که سخنرانی و اعتراض صلحآمیز نبوده و حمایت متمم اول را از دست میدهند، ارائه نکردهاند. این تاری، مدیران دانشگاه را در موقعیتی غیرممکن قرار داده است – وضعیتی که تا زمانی که دادگاه ها و سیاستمداران تصمیم نگیرند که کدام اولویت مهم تر است، تغییر نخواهد کرد: آزادی بیان یا نظم دانشگاه.
فعالیت دانشجویی یک سنت آمریکایی است – سنتی که به انقلاب آمریکا برمی گردد. در سال 1766، دانشگاه هاروارد، دانش آموز آسا دانبار را به دلیل نافرمانی پس از شکایت او از کمبود غذای تازه مجازات کرد. در پاسخ، دانشآموزان آنچه را که نویسنده نویسنده، ساموئل باتچلدر، ماه «بررسیهای خشونتآمیز، غیرقانونی و توهینآمیز» خواند، به نمایش گذاشتند. فقط درخواست فرماندار فرانسیسکو برنارد شورش را متوقف کرد.
اولین موج بزرگ اعتراضات دانشجویان مدرن در دهه 1920 و اوایل دهه 1930 بر سر مسائلی مانند عدالت نژادی و فقر رخ داد. مدیران از رویه های پلیسی و انضباطی برای سرکوب این اعتراضات استفاده کردند، اما دریافتند که دانشجویان و متحدان آنها مایل به مبارزه برای حقوق خود برای تجمع، تظاهرات و اعتراض هستند.
بیشتر بخوانید: اردوگاه های طرفدار فلسطین در حال تسخیر دانشگاه های آمریکا هستند
در دانشگاه فیسک، یک کالج سیاه پوست در نشویل، دانشجویان، رئیس سفیدپوست مدرسه، فایت مک کنزی، را به حکومت دیکتاتوری متهم کردند. او اکثر فعالیتهای فوق برنامه را ممنوع کرد، تیمهای ورزشی را کوچک و حذف کرد، روزنامه دانشگاه را لغو کرد، کدهای لباس سختگیرانه وضع کرد و کمکهای مالی را از اهداکنندگان طرفدار جیم کرو خواست. فارغ التحصیل فیسک، WEB DuBois، روشنفکر برجسته و فعال حقوق مدنی که به تأسیس انجمن ملی برای پیشرفت رنگین پوستان (NCAAP) کمک کرد، مشاهده کرد که “تا زمانی که فایت مک کنزی” را ترک نکند، “هیچ آمریکایی آفریقایی شایسته” نمی تواند فرزندش را به فیسک بفرستد.
در مارس 1925، دانشجویان به رهبری جورج استریتر رژه پلاکاردی را آغاز کردند. آنها ساعت 11 شب را رعایت کردند. با وجود این، مکنزی با پلیس تماس گرفت، آنها به تفتیش خوابگاه ها پرداختند و دانشجویان خوابیده را که مکنزی نامشان را ذکر کرد، به اتهامات واهی شورش دستگیر کردند. در پاسخ، دانشجویان بایکوت کامل دانشگاه را سازمان دادند که در نهایت موفق شد مککنزی را مجبور به استعفا کند.
اعتراضات و تظاهرات دانشجویی در دهههای بعد بر سر مسائلی از جمله کمونیسم و جنگ داخلی اسپانیا ادامه یافت، تا اینکه در دهههای 1960 و 1970 به اوجهای جدیدی رسید. با تحریک جنبش حقوق مدنی و اعتراضات علیه جنگ ویتنام، دانشجویان روشهای افراطیتری برای جنگ صلیبی برای تغییر اتخاذ کردند.
به عنوان مثال، در 23 آوریل 1968، اعتراضی علیه سیاست های نژادپرستانه در دانشگاه کلمبیا منجر به اشغال پنج ساختمان و گروگان گیری سه مسئول مدرسه توسط دانشجویان شد. عکسی از دانش آموز دیوید شاپیرو که پشت میز پرزیدنت گریسون کرک نشسته و یکی از سیگارهای او را در دست گرفته بود، به آزمون رورشاخ تبدیل شد: برای برخی این تصویر نمادی از شورش دانشجو بود و برای برخی دیگر نمونه ای آشکار از فقدان انضباط و احترام بود. هنگامی که افسران پلیس ساختمان های اشغال شده را پاکسازی کردند، 700 معترض را دستگیر و حدود 100 نفر را مجروح کردند.
این آسیبها نشان میدهد که چگونه دانشگاهها و سازمانهای مجری قانون، در واکنش به تاکتیکهای شدیدتر معترضان، از تاکتیکهای خشنتر خود استفاده کردهاند. از همه بدنام تر، در می 1970، فرماندار اوهایو، جیم رودز، گارد ملی را به دانشگاه ایالتی کنت فرستاد تا اعتراضات دانشجویان را سرکوب کند. در 4 مه، محافظان چهار دانش آموز را در جریان تظاهرات صلح آمیز علیه گسترش جنگ ویتنام به لائوس و کامبوج به ضرب گلوله کشتند. جان فیلو برای عکسی از مری آن وکیو 14 ساله که بر روی بدن جفری میلر مجروح مرگبار زانو زده بود، برنده جایزه پولیتزر شد.
چهار روز بعد، رویدادهای تظاهرات همبستگی در دانشگاه نیومکزیکو نشان داد که ایالت کنت بخشی از یک طرح گستردهتر پس از دستگیری 131 دانشجو و 11 زخمی توسط پلیس پس از اتهام گارد ملی نیومکزیکو به سرنیزه بود.
دانشگاهها برای پاسخگویی به اعتراضهای دانشجویان تلاش کردهاند، زیرا دادگاهها راهنماییهای گیجکنندهای در مورد اینکه چه نوع سخنرانی دانشجویی محافظت میشود و زمانی که مدیران میتوانند مداخله کنند، ارائه کردهاند. بسیاری از برجسته ترین موارد در واقع شامل حوادث مدارس K-12 بود که کودکان و نوجوانان را تنبیه می کردند.
آنچه مهم است این است که در سال 1969 دیوان عالی کشور تصمیم گرفت Tinker v. راهبان. اداره مدرسه گروه کوچکی از دانشآموزان از جمله مری بث و جان تینکر را به دلیل بستن بازوبند سیاه در اعتراض به جنگ ویتنام از کار تعلیق کرد. قاضی آبه فورتاس در نامه خود برای دادگاه توضیح داد که نه دانش آموزان و نه معلمان “از حقوق قانونی خود برای آزادی بیان و بیان در دروازه مدرسه محروم نیستند.” با این حال، دادگاه به مسئولان مدرسه اجازه داد در صورتی که اعتراضات را اخلال گران بدانند، اقدام کنند.
این استاندارد بسیار ذهنی در سالهای پس از آن جریان ثابتی از دعاوی را ایجاد کرده است. U هیلی علیه جیمز (1972)، دادگاه عالی در کنار دانشجویان کالج ایالتی کانکتیکات مرکزی قرار گرفت که پس از اینکه دانشگاه آنها از به رسمیت شناختن بخش دانشجویان برای جامعه دموکراتیک آنها به عنوان یک سازمان دانشجویی رسمی امتناع کرد، شکایت کردند. دادگاه حکم داد که مدیران «نمیتوانند گفتار یا ارتباط را محدود کنند، زیرا دیدگاههای ابراز شده توسط هر گروهی را منفور میدانند».
بیشتر بخوانید: صحنه هایی از اردوگاه های حامی فلسطین در دانشگاه های آمریکا
دو دهه بعد، در پروندههایی در سالهای 1991 و 1993، این سابقه منجر به صدور حکم دادگاههای بدوی به نفع دانشجویانی شد که توسط دانشگاه ویسکانسین و دانشگاه جورج میسون به دلیل “تحریک به نفرت” تنبیه شده بودند. یک قاضی دادگاه منطقه ای فدرال مجازاتی را که جورج میسون برای دانشجویانی که در یک مراسم برادری صورت سیاه می پوشیدند، رد کرد و توضیح داد: «اگر یک اصل اساسی زیربنای متمم اول باشد، این است که دولت نمی تواند بیان یک ایده را به سادگی ممنوع کند. زیرا جامعه این ایده را توهین آمیز یا قابل اعتراض می داند.
با این حال، هیلی استاندارد همچنان مبهم است و دادگاه فقط با موارد اخیر سخنرانی دانشجویی خود همه چیز را گیج کننده تر کرده است. در یک تصمیم 5-4 در سال 2007، قضات به شدت از اقدام انضباطی دانش آموزی که یک بنر بزرگ با مضمون “BONG HiTS 4 JESUS” را به یک رله مشعل المپیک خارج از محوطه دانشگاه برد، تایید کردند. سپس در سال 2021، دادگاه عالی به مسیر دیگری بازگشت ماهونی در مقابل BLحکم به نفع دانش آموزی که پس از انتشار یک پست توهین آمیز در شبکه های اجتماعی در انتقاد از مدرسه و مربیان، برای اخراج از یک تیم ورزشی مبارزه کرد.
عدم شفافیت دادگاه به مدیران دانشگاه این امکان را داده است که به اعتراضات با سرکوب شدید و گاهی اوقات خشونت پاسخ دهند. در سال 2011، پلیس در دانشگاه کالیفرنیا دیویس، دانشجویان غیرخشونتآمیز شرکتکننده در یک تحصن را اسپری فلفل کرد. و همین هفته گذشته، پلیس تعداد زیادی از معترضان را در دانشگاه تگزاس دستگیر کرد (اگرچه دادستان ها بعداً اتهامات خود را لغو کردند). دانشگاه اموری، جایی که نیروهای ایالتی نیز اسپری فلفل را در آنجا مستقر کردند. دانشگاه ایندیانا و بسیاری از دانشگاه های دیگر.
تا زمانی که دادگاه ها با این تعارض آشکار بین این واقعیت که مدارس دولتی، کالج ها و دانشگاه ها وظیفه دارند هم تجمعات دانشجویی و آزادی بیان را تسهیل کنند و هم برای کنترل آنچه گفته می شود و انجام می شود در محوطه دانشگاه، آشتی نکنند، اعتراضات دانشجویان به شدت تفرقه انگیز باقی خواهد ماند و مدیران عملاً غیرممکن است که بتوان به گونه ای پاسخ داد که همه رای دهندگان را راضی کند.
در حالی که دانشگاههای خصوصی با تصویر حقوقی واضحتری روبرو هستند، بسیاری از فشارهای رقابتی که مدیران دانشگاههای دولتی با آن روبرو هستند نیز تلاشهای آنها را پیچیدهتر میکند. سیاستمداران، روزنامهنگاران و تأثیرگذاران از دانشگاهها میخواهند که تجسم ایدهآل «بازار ایدهها» باشند و در عین حال اصرار دارند که مدیران کاری در مورد تعصب و ناآرامیهای دانشگاه انجام دهند.
به طور خلاصه، به نظر می رسد که این وضعیت بدون برد ادامه خواهد داشت تا زمانی که دادگاه ها و سیاستمداران تصمیم بگیرند که اولویت دانشگاه چیست: آزادی بیان یا نظم در محوطه دانشگاه.
جک هاجسون مدرس تاریخ در دانشگاه روهمپتون لندن است. تحقیق در مورد تاریخچه حقوق کودک و فعالیت دانشجویی. اولین کتاب او با عنوان منقرمزهای جوان در سیب بزرگ: پیشگامان جوان نیویورک آمریکا، 1923-1934 توسط انتشارات دانشگاه فوردهام منتشر خواهد شد.
Made History با مقالاتی که توسط مورخان حرفه ای نوشته و ویرایش شده است، خوانندگان را فراتر از سرفصل ها می برد. اطلاعات بیشتر درباره Made by History در TIME را اینجا بخوانید. نظرات بیان شده لزوماً منعکس کننده نظرات سردبیران TIME نیست.